دانلود کتاب آمازیا pdf ژول ورن
در این داستان، “ژان وان میتون” به همراه مباشرش، “بورنو”، از کشور خود یعنی هلند راهی استانبول می شود. ژان میتون یکی از بازرگانان سرشناس بوده که به کار خرید و فروش توتون مشغول است. او طی بیست سال گذشته با بزرگ ترین بازرگان استانبول یعنی کارابان معامله می کرده است و اکنون بی خبر به این شهر آمده تا دوستش را ببیند، در این هنگام با کارابان برخورد کرده و کارابان به آن ها می گوید اکنون که به این شهر آمده اید باید در جشن عروسی برادرزاده ام، “احمد”، با دختری با نام “آمازیا” ـ دختر یکی از صرافان سرشناس اودسا با نام “سلیم بیک” ـ شرکت کنید. اما بی خبر از آن که فردی با نام “عسکر یانت” قصد ربودن آمازیا را دارد و…